مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی
۲۰فروردين
فرایند جهانی شدن، به ­وجود آمدن سازمان‌ تجارت جهانی و یکپارچگی بازارهای جهانی، پیشرفت های سریع و بنیادین تکنولوژیک، پیشرفت­های جدید در زمینه‌ فناوری اطلاعات، افزایش تغییرات سریع در الگوهای مصرف و تقاضا، تبیین کنترل های آلودگی محیط زیست و حفظ منابع انرژی، کمبود منابع و هزینه‌های بالای آنها، چالش هایی هستند که بنگاه‌ها و صنایع مختلف در عرصه تجارت و فعالیت های اقتصادی با آن روبرو هستند و ادامه حیات آن ها منوط به تصمیم گیری درست و به­ موقع در برابر این تغییرات است.

در این میان، فرآیند جهانی شدن و گسترش بازارهای مصرف و نیز افزایش تعداد رقبا و شدت رقابت، باعث اهمیت بخشیدن به مفاهیمی مانند رقابت‌پذیری شده است. این امر موجب گردیده تا بنگاه‌ها، صنایع و کشورهای مختلف در جهت ارتقای رقابت‌پذیری خود به شناسایی عوامل مؤثر بر رقابت‌پذیری و تقویت آن ها تلاش کنند. بسیاری از محققان جهت توجیه و تفسیر رقابت‌پذیری و عوامل مؤثر بر آن، نظریه و مدل‌هایی را عرضه داشته ­اند و عوامل مؤثر بر رقابت‌پذیری را دسته­ بندی کرده و در قالب مدل­ هایی ارائه کرده­ اند. این نظریه‌ها و مدل‌ها نیز از تنوع نسبتا زیادی برخوردارند. اما در این میان مدل الماس‌گون مایکل پورتر از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

استراتژی های عمومی مایکل پورتر

از دیدگاه مایکل پورتر، استراتژی ها به سازمان این امکان را می دهد که از سه مبنای متفاوت از مزیت های رقابتی بهره گیرد. این سه مبنا عبارتند از:
۱ – رهبری در هزینه ها

۲ – متفاوت یا متمایز ساختن محصولات و خدمات و

۳ – تمرکز نمودن همه توجه بر محصولات و خدماتی خاص
پورتر این سه مبنا را استراتژی های ژنریک یا عمومی می نامد.


در رهبری هزینه ها شرکت اقدام به تولید و عرضه محصولات استاندارد می کند که بهای تمام شده هر واحد برای مشتری ( کسی که نسبت به قیمت حساسیت دارد ) کاهش می یابد.

مقصود از استراتژی متمایز ساختن محصول این است که محصولات و خدماتی عرضه شود که در صنعت مورد نظر به عنوان محصول یا خدمتی منحصر به فرد تلقی شوند و به مشتریانی عرضه شود که نسبت به قیمت حساسیت چندان زیادی نشان نمی دهند.

مقصود از متمرکز کردن توجه بر محصولات و خدمات خاص، این است که نیازهای گروه های کوچکی از مصرف کنندگان تامین شود.

استراتژی هایی را که پورتر ارائه می کند نیاز به ساختارهای سازمانی متفاوت، رویه های کنترل و سیستم های انگیزشی دارد. شرکت های بزرگتر که به منابع بیشتری دست دارند، از نظر رهبری در هزینه به رقابت می پردازند یا درصدد برمی آیند محصولات و خدماتی ویژه و متمایز از شرکت های رقیب عرضه نمایند، در حالی که اغلب، شرکت های کوچکتر توجه خود را معطوف به محصولات و خدمات خاص می کنند.

پورتربر این نکته تاکید دارد که هنگام به کارگیری این استراتژی ها برای ارزیابی مشارکت در فرصت ها، به وسیله شرکت ها و واحدهای تجاری موجود و بالقوه از شیوه مبتنی بر تجزیه و تحلیل هزینه و منفعت استفاده شود.

مشارکت در فرصت ها و منابع، چنین امکانی را به وجود می آورد که با استفاده از مزیت های رقابتی هزینه ها را کاهش داد یا محصولات و خدماتی متفاوت و متمایز، تولید و عرضه کرد. پورتر، علاوه بر تشویق و ترغیب به مشارکت در فرصت ها بر این نکته تاکید می کند که شرکت ها برای بهره مند شدن از مزیت های رقابتی می توانند تخصص ها و مهارت ها را بین واحدهای تجاری مستقل ( به شیوه ای اثربخش ) مبادله نمایند. با توجه به عواملی مانند نوع صنعت، اندازه و بزرگی شرکت و ماهیت رقابت می توان با استفاده از استراتژی های گوناگون ( از نظر رهبری در هزینه ها، متمایز ساختن محصول یا معطوف کردن تمام توجه به گروه های کوچکی از مصرف کنندگان ) به مزایای خاصی دست یافت.


استراتژی های رهبری هزینه ها

یکی از دلایل اصلی برای اجرای استراتژی های یکپارچگی عمودی و یکپارچگی افقی این است که بتوان از نظر رهبری در هزینه ها به منافع و مزایایی دست یافت. ولی پدیده رهبری در هزینه ها را باید همگام با ( متمایز ساختن محصولات و خدمات ) به کار برد. بسیاری از عوامل هزینه بر جذابیت های نسبی استراتژی های عمومی (ژنریک ) اثر می گذارند. آن ها عبارتند از

۱ – صرفه جویی به مقیاس

۲ – منحنی های یادگیری و تجربه آموزی

۳ – درصد ظرفیت مورد استفاده و

۴ – رابطه ی بین عرضه کنندگان مواد اولیه و توزیع کنندگان محصولات ساخته شده

هزینه های دیگری را که به هنگام انتخاب استراتژی ها باید مورد توجه قرار داد، عبارتند از توان بالقوه در سهیم شدن در هزینه ها و مهارت ها یا دانش موجود در درون سازمان، هزینه های تحقیق و توسعه مربوط به تولید و عرضه محصولی جدید یا اصلاح محصولات موجود، هزینه های دستمزد، نرخ مالیات، هزینه انرژی و هزینه های حمل و نقل.

در موارد زیر شرکت می تواند، در یک صنعت، محصولاتی را با بهای تمام شده کمتر تولید و عرضه نماید

۱ – هنگامی که برای محصولات متمایز مشتری چندان زیادی وجود نداشته باشد

۲ – هنگامی که بازار متشکل از خریدارانی باشد که نسبت به قیمت حساسیت نشان می دهند

۳ – هنگامی که مشتریان بین محصولات با نام ها و نشان های تجاری مختلف تفاوت چندان زیادی قائل نمی شوند

۴ – هنگامی که تعداد زیادی خریدار با توان های بالقوه چانه زدن در بازار وجود داشته باشند.

هدف این است که محصولاتی با قیمت پایین تر از شرکت های رقیب به بازار عرضه کرد و بدان وسیله سهم بیشتری از بازار را به دست آورد و آنگاه با بالا بردن فروش، تلاش کرد شرکت های رقیب را به کلی از بازار خارج نمود.

معمولا اگر شرکتی استراتژی مبتنی بر رهبری در هزینه ها را به شیوه ای موفقیت آمیز به اجرا درآورد، این اقدام بر کل سازمان اثر می گذارد که در نتیجه شرکت مزبور دارای

کارایی بسیار بالا

سربار پایین

ضایعات قابل تحمل

مقداری مزایای جنبی

دقت زیاد در دادن درخواست برای بودجه

حیطه نظارت گسترده تر

کاهش هزینه های نگهداری و سرانجام

مشارکت گسترده کارکنان در تلاش های مربوط به کنترل هزینه ها خواهد بود.

برخی از خطرهای ناشی از اجرای استراتژی مبتنی بر رهبری در هزینه ها این است که امکان دارد شرکت های رقیب از این استراتژی تقلید نمایند و در نتیجه کل سود یک صنعت خاص کاهش یابد، پیشرفت های فن آوری در آن صنعت موجب شود که استراتژی مزبور اثربخشی خود را از دست بدهد یا اینکه خریداران به ویژگی های دیگری به غیر از قیمت توجه نمایند.

شرکت های زیر، از نظر اجرای استراتژی های مبتنی بر کاهش دادن هزینه ها و پیشرو شدن در این زمینه عبارتند از: وال مارت، بیک، مک دونالد، بلاک اند دکر، لینکلن الکتریک و بریگز و استراتن.


استراتژی های تمایز

استراتژی های تمایز در استراتژی های متفاوت درجات مختلفی از تمایز را به وجود می آورند. متمایز بودن محصول یا خدمت به این معنی نیست که بهره مند شدن از مزیت رقابتی تضمین گردد، به ویژه اگر محصولات استاندارد بتوانند به میزان زیادی نیازهای مشتریان را تامین کنند یا اگر شرکت های رقیب بتوانند از شرکتی که دارای ویژگیهای متمایز است به سرعت تقلید نمایند.

شرکت های رقیب نمی توانند به سرعت محصولات با دوام تولید و عرضه نمایند. مقصود از عرضه موفقیت آمیز محصولات متمایز این است که شرکت مربوطه می تواند

۱ – از نظر عرضه محصول از انعطاف پذیری بیشتر برخوردار شود

۲ – برای سازش کاری با محیط در حال تغییر از توان بیشتری برخوردار است

۳ – هزینه های کمتری به مصرف می رساند

۴ – برای نگهداری دستگاهها هزینه های کمتری می نماید

۵ – آرامش بیشتری دارد و از ویژگیهای بیشتری برخوردار است.

استراتژی توسعه محصول، نمونه ای است که شرکت بدان وسیله از مزیت حاصل از اجرای استراتژی مبتنی بر متمایز ساختن محصول برخوردار می شود.

تنها پس از مطالعه دقیق درباره نیازها و سلیقه های خریداران باید درصدد اجرای استراتژی مبتنی بر متمایز ساختن محصول یا خدمت برآمد که در این راستا باید با متمایز ساختن محصول، محصولی منحصر به فرد به بازار عرضه کرد که دارای ویژگی های مورد نظر مصرف کنندگان باشد. شرکتی که استراتژی تمایز را به شیوه ای موفقیت آمیز به اجرا درآورد می تواند قیمت محصول را نسبت به شرکت های رقیب، بالاتر تعیین کند، زیرا به وفاداری مشتریان تکیه می کند و مشتریان شیفته ویژگی های متمایز و منحصر به فرد این نوع محصول خواهند شد.

ویژگی های خاصی که می توانند یک محصول، مثلا خودرو را از محصولات شرکت های رقیب، متمایز سازند عبارتند از: خدمات بسیار عالی که پس از فروش ارائه شود، در دسترس بودن قطعات یدکی، طراحی مهندسی، عملکرد خودرو، عمر مفید، مصرف بنزین در هر کیلومتر و راحت بودن به هنگام رانندگی.

خطر یا ریسک ناشی از کاربرد استراتژی تمایز این است که امکان دارد قیمت بسیار بالایی که برای آن تعیین می شود، از نظر مشتری، موجه نباشد. اگر چنین چیزی روی دهد، استراتژی رهبری در هزینه ها می تواند موجب شکست استراتژی مبتنی بر متمایز ساختن محصول گردد.

خطر یا ریسک دیگری که از به کار گیری استراتژی تمایز وجود دارد، این است که امکان دارد شرکت های رقیب به شیوه های گوناگون نسخه دومی از همین محصول با همین ویژگی ها تولید و عرضه کنند. بدین گونه شرکت ها باید درصدد دستیابی به منابع با دوام با ویژگی های منحصر به فرد باشند، به گونه ای که شرکت های رقیب نتوانند به سرعت و با هزینه اندکی به آن ها دست یابند یا از آن ها تقلید نمایند.

شیوه های متداول که سازمان ها می توانند بدان وسیله استراتژی های تمایز را به شیوه ای موفقیت آمیز به اجرا درآورند این است که بین واحدهای تحقیق و توسعه و بازاریابی هماهنگی ایجاد کنند و برای جذب نیروهای خلاق و دانشمندان زبده، تسهیلات ویژه فراهم آورند.

شرکت های زیر توانسته اند استراتژی تمایز را به شیوه ای موفقیت آمیز به اجرا درآورند: دوپپر، جن – ایر، دلیمیتد، بی . ام . و، گرادی – وایت، رالف لارن، می تگ و کراس.


استراتژی های متمرکز

استراتژی مبتنی بر تمرکز بر گروه خاصی از مشتریان، هنگامی موفق است که بخشی از صنعت دارای اندازه و وسعت کافی و از رشد بالقوه برخوردار باشد و سرانجام اینکه، این موفقیت از نظر شرکت های عمده و رقیب، از اهمیت زیادی برخوردار نباشد.

استراتژی هایی مانند رسوخ در بازار و توسعه بازار به گونه ای هستند که می توان به میزان زیادی از مزایای ناشی از تمرکز بر گروه خاصی از مشتریان استفاده کرد. شرکت های بزرگ و آن هایی که در سطح متوسط قرار دارند تنها زمانی می توانند از استراتژی های مبتنی بر تمرکز بر گروه خاصی از مشتریان استفاده کنند که این استراتژی را با استراتژی های مبتنی بر رهبری در هزینه ها و متمایز ساختن محصول درهم آمیزند.

در واقع، همه شرکت ها به گونه ای از استراتژی تمایز استفاده می کنند. از آنجا که تنها یک شرکت می تواند با کمترین هزینه، محصولاتی بسیار متمایز از محصولات شرکت های رقیب ارائه نماید، در صنعت مربوطه، سایر شرکت ها باید برای متمایز ساختن محصول خود درصدد راه های دیگری برآیند.

استراتژی های مبتنی بر تمرکز بر گروه های خاصی از مشتریان، زمانی بسیار اثربخش خواهد بود که مشتریان دارای سلیقه های بسیار متمایز باشند و شرکت های رقیب درصدد دستیابی به همین بخش از بازار نباشند. شرکت هایی مانند میداس، رد لابستر، فدرال اکسپرس، اسپرینت، ام سی ای ، کورس و شوین، استراتژی مبتنی بر تمرکز بر گروه های خاصی از مشتریان را به اجرا درمی آورند.

خطرهای ناشی از اجرای استراتژی مبتنی بر تمرکز بر گروه خاصی از مشتریان به شرح زیر است:

۱ – تعداد زیادی از شرکت های رقیب متوجه این واقعیت می شوند که شرکت توانسته است استراتژی مزبور را به شیوه ای موفقیت آمیز به اجرا درآورد و درصدد ارائه نسخه دومی از همین استراتژی بر می آیند

۲ – سلیقه مشتریان تغییر می کند و نسبت به ویژگی های محصول مزبور بی علاقه می شوند.

سازمانی که از استراتژی مبتنی بر تمرکز بر گروه خاصی از مشتریان استفاده می کند می کوشد خدمات خاصی را به بازاری محدود عرضه کند که این بازار می تواند به صورت منطقه جغرافیایی، بخش خاصی از مصرف کنندگان یک محصول یا گروه های ویژه ای از مشتریان باشد. درحالی که شرکت های رقیب در بازارهای گسترده تر فعالیت می کنند.


منبع: مدیریت استراتژیک -  فرد.آر.دیوید

۱۸فروردين

ایران از گردشگری ضعیف به رتبه برتر رقابت‌پذیری گردشگری جهان رسید

گزارش سال 2011 مجمع جهانی اقتصاد که به رتبه‌‌بندی شاخص رقابت‌پذیری در صنعت توریسم و سفر میان 139کشور جهان پرداخته بود، رتبه ایران را 114 تعیین و اعلام‌ کرد که ایران حتی در مقایسه با کشورهایی نظیر گرجستان، جمهوری‌ آذربایجان و ارمنستان که جایگاهی در اقتصاد جهانی ندارند از رتبه پایین‌تری برخوردار است.

دو سال قبل ایران به‌عنوان یکی از 10کشور برتر جهان به لحاظ دارا‌بودن جاذبه‌های گردشگری و طبیعی مناسب، جایگاه خوبی در گزارش مجمع جهانی اقتصاد نداشت. مجمع جهانی اقتصاد اما در گزارش اخیر خود اعلام کرده است که ایران در فهرست کشورهای برتر رقابت‌پذیری گردشگری قرار دارد.

براساس این گزارش، ایران توانسته است رتبه نخست رقابت‌پذیر‌بودن هزینه‌های سفر برای گردشگران را به‌دست آورد.در این گزارش با موضوع «شاخص رقابت‌پذیری سفر و گردشگری»، سوئیس میان 140 کشور مورد مطالعه در رتبه نخست قرار گرفته و ایران در حالی در مکان 98 دیده می‌شود که نسبت به سال گذشته میلادی که در رتبه 114قرار داشت، 16پله صعود کرده است. سال2012 سهم صنعت گردشگری ایران از تولید ناخالص داخلی حدود 118میلیون و 695هزار دلار معادل 2/4درصد بوده که پیش‌بینی می‌شود در سال2022 به چهار‌درصد برسد. این گزارش نشان می‌دهد که در حال حاضر 475هزار ایرانی در صنعت گردشگری و صنایع مرتبط با آن اشتغال دارند که این میزان، 1/2درصد از کل نیروی کار فعال در ایران است و پیش‌بینی شده که این رقم در سال2022 به 3/2درصد افزایش یابد. در گزارش مجمع جهانی اقتصاد آمده است: در زمینه مالیات بر بلیت و هزینه‌های فرودگاهی، ایران در رتبه دوم کشورهای جهان ایستاده است، درحالی‌که از لحاظ پایین بودن قیمت سوخت در جهان میان 140 کشور جهان در رتبه دوم دیده می‌شود. در زمینه زیرساخت حمل‌ونقل هوایی، ایران رتبه 102و در زیرساخت حمل‌ونقل زمینی رتبه 76 را کسب کرده است.

به لحاظ شاخص ثبات توسعه صنعت گردشگری نیز ایران رتبه 118جهان و از لحاظ تصادفات جاده‌ای رتبه 132جهان را در اختیار دارد. گزارش مجمع جهانی اقتصاد همچنین نشان می‌دهد که ایران از لحاظ اولویت‌دهی سازمانی به صنعت گردشگری در رتبه 135جهان و از لحاظ میزان تخصیص بودجه دولتی (هزینه‌کرد دولت در بخش گردشگری) در رتبه 82 دنیا قرار گرفته‌است. ایران همچنین در زمینه بازاریابی کارآمد برای جذب گردشگر در رتبه 120دیده می‌شود. براساس این گزارش، ایران همچنین از لحاظ کیفیت زیرساخت حمل‌ونقل هوایی در رتبه 129جهان قراردارد، درحالی‌که از لحاظ کیفیت جاده‌ها از میان 140کشور در رتبه 68، کیفیت زیرساخت‌های ریلی در رتبه45 و کیفیت زیرساخت حمل‌ونقل دریایی در رتبه 80 قرار گرفته است. همچنین از لحاظ تعداد اتاق‌ هتل‌ها نیز ایران در رتبه 110فهرست جهانی دیده می‌شود.براساس این گزارش، ایران از حیث دراختیار داشتن جاذبه‌های گردشگری فرهنگی - تاریخی در رتبه 9 و از لحاظ محوطه‌های طبیعی در رتبه 79 جهان قرار دارد.

اما آیا اعلام این آمار در روند ورود گردشگر به ایران تأثیر دارد؟ هوشنگ غفارپور، مدیر یکی از شرکت‌های خدمات گردشگری می‌گوید: برخی اوقات آمارهایی که به مؤسسات یا سازمان‌های جهانی ارائه می‌شود شبیه یک بازی است و گاه نیز این بازی را در داخل اجرا می‌کنند چون به‌عنوان مثال اگر اسپانیا بگوید که 40‌میلیون گردشگر دارد، گردشگرانی که به این کشور سفر نکرده‌اند با خود می‌گویند چرا ما جزو این آمار نباشیم و تصمیم به سفر به آن کشور می‌گیرند.

وی همچنین با اشاره به آنچه مجمع جهانی اقتصاد درخصوص رتبه ایران در گزارش دو سال قبل ارائه داده،گفت: این موضوع که درخصوص بهترشدن وضعیت گردشگری در ایران فعالیت مناسبی صورت نگرفته، درست است ولی آمارهای جهانی نیز براساس آنچه دولت‌ها در اختیار سازمان‌ها قرار می‌دهند ارائه می‌شود. هوشنگ غفارپور، گردشگری و سیاستگذاری برای بهبود وضعیت این صنعت در ایران را موضوعی منسجم دانست که شرکت‌های هواپیمایی، هتل‌ها و شرکت‌های خدمات گردشگری در آن به‌صورت منسجم با یکدیگر در ارتباط هستند.

وی گفت: وضعیت بد منطقه البته در آمارهای جهانی از گردشگری کشور بی‌تأثیر نیست. درهمسایگی‌ایران، عراق و افغانستان قرار دارند و تا همین سه سال پیش نیز قفقاز و گرجستان با یکدیگر مسئله داشتند که همه این‌ موارد بر تردد گردشگر در منطقه و ایران تأثیر می‌گذارد. البته در بسیاری از نقاط جهان و در اروپا نیز امسال رشد گردشگری منفی بود، درحالی‌که در جنوب شرق آسیا گردشگری پنج تا هفت‌‌درصد رشد داشت.

غفارپور همچنین از اسپانیا به‌عنوان تنها کشوری که دارای رشد مثبت گردشگری در وضعیت بد اقتصاد جهانی بود نام برد و گفت: به‌دلیل حاشیه‌هایی که برای کشورهایی چون تونس، مصر، لیبی و برخی کشورهای عربی پیش آمد، گردشگران، اسپانیا را به‌دلیل وجود قرابت فرهنگی انتخاب کردند و این موضوع در رشد گردشگری اسپانیا بی‌تأثیر نبود.به گفته وی، در این سال‌ها فضای گردشگری در جهان به سمت منطقه‌ای‌شدن پیش می‌رود که البته آمارهای سازمان جهانی گردشگری در این خصوص مورد استناد است؛ هر چند این آمار نیز از دولت‌ها گرفته می‌شود.در سوی دیگر برخی فعالان بخش خصوصی در صنعت گردشگری نگران وضعیت گردشگری کشور به‌ویژه در حوزه ورودی به‌عنوان تنها بخش ارزآور و اشتغالزای کشور هستند.

بازار گردشگری کشور به‌ویژه در یک‌سال اخیر با افت زیادی مواجه شده و انتظار دست‌اندرکاران بخش خصوصی در حوزه ورود گردشگری، تمرکز ویژه حتی به شکل مقطعی بر تسهیل ورود گردشگر به ایران از سوی نهادهای دخیل در موضوع گردشگری است.

۱۸فروردين

نقش ها و وظایف مدیران اجرایی (CIO ) در دنیای آی تی در حال تحول بوده و چشم انداز کاری و وظایف شغلی آنها در طول 5 سال آینده متفاوت تر از حالا خواهد بود.

مهمترین اتفاقی که برای این دسته از مدیران رخ خواهد داد؛ کمتر شدن نقش و وظایف شان در حوزه فنی و تکنولوژیکی؛ و بیشتر شدن وظایف و نقش هایشان در حوزه بیزینسی است.

CIO یا Chief Information Officers  همان رهبران آی تی تعریف شده اند که بعنوان دو بازوی بیزینس و فنی، موسسه، سازمان یا انترپرایز را می گردانند. در طول تحول تاریخی مدیران اجرایی، در دهه قبل شاهد بودیم که بیشتر فنی بودند تا بیزینسی، ولی پیش بینی می شود که از این به بعد تا 5 سال آینده این عملکرد، بالعکس شده و بیشتر حالت مشاوره ای برای بیزینس خود باشند تا بعنوان مدیری فنی.

آنها بودجه را کنترل نخواهند کرد اما پاسخگویی در قبال مقیاس پذیری، اطمینان بخشی از هر نوع تکنولوژی که بیزینس از آن بهره می برد را در حیطه مدیریتی خود حفظ خواهند کرد.

به اشتراک گذاشتن ابتکارات و نوآوری ها در حوزه تکنولوژی با مدیران ارشد دیجیتال یا همان CDO / Chief Digital Officers ؛ و مشاوره برای خرید منابع داخلی و خارجی در حوزه تکنولوژی از دیگر وظایفی است که مدیران اجرایی با آن بیشتر درگیر خواهند شد.
 
در مجموع می توان تغییر وظایف شغلی مدیر اجرایی یا همان رهبر آی تی را در چشم انداز 5 سال آینده بدین صورت ببینیم:
  1. کم شدن فعالیت در حوزه فناوری (تمرکز روی مشتری و نه محصول یا زیر ساخت)؛
  2. کم شدن قدرت در حوزه کارگزاری (قدرت بیشتر بعنوان ارکستراسیون سرویس ها و خدمات)؛
  3. کم رنگ شدن در حوزه قراردادها، انطباق پذیری بیشتر (رگولاتوری در بخش کلود قدرت عمل سنتی را از مدیران اجرایی به سبک سنتی گرفته و پذیرش compliance  را بالا برده)؛
  4. کم رنگ شدن در حوزه امنیت سنتی، محافظت بیشتر(تخصص در امور سایبری بسته به نوع کشور و بحث disaster recovery ، محافظت از داده در محیط کلود با روشهای نوین)،
  5. هزینه کمتر، کار بیشتر (نخریدن سخت افزار، انجام مجازی سازی و VMware
  6. واکنش کمتر، چشم انداز بیشتر(تحلیل دیتا، افق سنجی، BOYD/WOAD
۱۴فروردين

نشریه اقتصادی فوربس تازه‌ترین رده‌بندی خود را درباره ثروتمندترین افراد جهان منتشر کرد که براین اساس کارلوس اسلیم هلو مکزیکی با 73 سال سن همچنان با ثروتی معادل 73 میلیارد دلار در صدر قرار گرفته است.

به گزارش ایسنا، رده‌بندی فوربس که مربوط به مارس سال 2013 است نشان می‌دهد که بیل گیتس آمریکایی با 67 میلیارد دلار و آمانسیو ارتگای اسپانیایی با 57 میلیارد دلار ثروت در رده‌های دوم و سوم ثروتمندترین افراد جهان قرار گرفتند.

وارن بافت، لری الیسون، چارلز کوچ، دیوید کوچ هر چهار نفر از آمریکا، لی کا-شینگ از هنگ کنگ، لیلین بتنکورت و برنارد آرنو هر دو از فرانسه نیز رده‌های چهارم تا دهم ثروتمندترین افراد جهان را بدست آوردند.

همچنین براساس این رده‌بندی لیلین بتنکورت فرانسوی با 30 میلیارد دلار ثروت عنوان ثروتمندترین زن جهان را به خود اختصاص داده است.

فهرست فوربس در مجموع شامل نام 1426 فرد ثروتمند جهان است که ارزش کل ثروت آن‌ها بالغ بر 5.4 تریلیون دلار می‌شود که نسبت به رده‌بندی قبلی فوربس 17 درصد افزایش یافته است.

کشور آمریکا به تنهایی با 442 میلیاردر بیشترین تعداد میلیاردر را در فهرست فوربس به خود اختصاص داده است. قاره آسیا و اقیانوسیه با 386 نفر، اروپا با 366 نفر، قاره آمریکا با 129 نفر و خاورمیانه و آفریقا با 103 نفر در رده‌های بعدی از این لحاظ قرار گرفتند.

بیشترین میزان افزایش ثروت نیز در رده‌بندی 2013 فوربس مربوط به آمانسیو ارتگا بوده که طی تنها یک سال معادل 19.5 میلیارد دلار به ثروتش افزوده شده است. مارک زاکربرگ و داستین موسکویتز با 28 سال سن جوان‌ترین و دیوید راکفلر با 97 سال سن پیرترین میلیاردرهای جهان از نگاه فوربس هستند. در منطقه خاورمیانه نیز پرنس الولید بن طلال آل سعود با 20 میلیارد دلار ثروتمندترین فرد شناخته شده است.