عوامل بسیاری در اقتصاد ژاپن وجود دارد که به ایده های اقتصاد اسلامی نزدیک است. این شباهت تا آنجا است که حتی برخی از پژوهشگران بسیاری از قوانین موجود در اقتصاد ژاپن را نشات گرفته از احکام و مدل اقتصادی اسلام می دانند. شخصیت هایی مانند آیت الله صدر اقتصاد اسلامی را جزیی از کل نظام اسلامی می دانند ، عده زیادی از علمای دینی و همچنین دانشمندان اقتصاد اسلامی ، آموزهای اقتصادی اسلام را یک مدل اقتصادی می دانند که جوامع اسلامی باید این تعلیم را سرلوحه برنامه ریزی های اقتصادی خود قرار دهند ، ازهمین رو نگارنده به مواردی از آموزه های اسلامی که در اقتصاد ژاپن جاری اشاره می کند.
تربیت مدیر و متخصص: امروز در بین جمعیت ۱۳۰ میلیون نفری ژاپن حدود ۱۴ میلیون دانشمند ، مدیر و مهندس وجود دارد یعنی از هر ۹ ژاپنی یک نفر متخصص است. یکی از دلایل امکان تربیت مدیر و متخصص در جامعه ژاپن تحولات اساسی در عرصه آموزش این کشور بوده ، به طوری که ژاپن توانست دهها سال پیش بی سودای را ریشه کن کند. اصلی ترین دلیل اهتمام به این کار هم این بود که آنها دیدند نه زمین مناسب برای کشاورزی دارند و نه معادن غنی ونه ذخایر نفت و گاز وفقط نیروی انسانی دارند. برای همین به این نتیجه رسیدند که تنها امیدشان، مردمشان هستند و شروع کردند برروی مسئله آموزش کار کردند و این آموزش صحیح باعث شد که فرهنگ کارآفرینی و تولید تقویت شود.
چنانچه در تعالیم اسلامی نیز بر تربیت مدیران توانمند و کسانی که توانایی سرپرستی و مدیریت جامعه را داشته باشند تاکید شده است. به طوری که "فضل بن شاذان" از امام رضا (ع) نقل می کند که در مطالعه احوال بشر هیچ گروه و ملتی را نمی یابیم که در زندگی موفق و پایدار باشد مگر به وجود مدیر و سرپرستی که امور مادی و معنوی آنان را مدیریت نماید. در واقع تغییرات اساسی در نظام آموزشی ژاپن بر مبنای آموزش نیروی انسانی متخصص باعث شد که بعد از سال ها ژاپن از لحاظ نیروی انسانی متخصص به کشورها و قدرت های دیگر نیازمند نباشد کما اینکه این آموزش صرفا در حوزه علمی اتفاق نیفتاد و با ایجاد نوعی میهن دوستی و عرق ملی به قول ما ایرانی ها علاوه بر تخصص، مدیران ژاپنی به تعهد در قبال مسائل ملی نیز رسیدند که در ادامه به این مسئله بیشتر خواهم پرداخت.
مدیران اجرایی چگونه میتوانند بفهمند که تیمشان در میان لیست بلندی از اهداف و وظایف جمع آوری شده که باید محقق شوند، توانایی ارائه هدف جدیدی را دارند یا نه؟ آیا این مدیران از اینکه مسوولیت تیم را برای ارائه به موقع پروژهها به عهده گرفتهاند، احساس آسودگی خاطر میکنند؟
بهعنوان مدیر تمام تاثیری که شما میگذارید برمبنای دستاوردهای شما نیست. مثلا پروژههای موفق، برنامهریزیهای دقیق، تیم منظم و این موارد بخشی از کاری است که شما انجام میدهید. بخشی از چیزی که شما بهجای میگذارید فرهنگی است که در محیط کاری خود میسازید. ممکن است در طول مسئولیت خود کارهای موفق و ناموفقی داشته باشید. بسیاری از شکستها را میتوان دوباره جبران کرد. بسیاری از موفقیتها را میتوان دوباره تکرار کرد. اما آنچه که میماند فرهنگ بین اعضای تیم است. فرهنگ کاری چیزی است که درناخودآگاه یک مجموعه وارد میشود و افراد در رفتار روزانه خود در فضای کار آنها را بروز میدهند. افراد جدید وقتی وارد تیم و فضای کاری میشوند تحت تاثیر این فرهنگ قرار میگیرند و بخشی از هویت کاریشان را براساس همین فرهنگ شکل میدهند.
این افراد که تنها در پی کسب موفقیت بیشتر هستند باعث نگرانی رهبران کسب و کارها میشوند و در صورتی که مدیر عامل شوند، خطر آنها بیشتر نیز میشود. چرا؟ چون میل آنها به کسب موفقیت، چشم آنها را بر روی نیاز مبرم و حیاتی به کارآمدی میبندد.