مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

کارآفرینی بر محور اکوسیستم و اقتصاد دانش بنیان

مهندس سعدی

رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی کشور با کارآفرینی بر مبنای عامل اصلی سرمایه انسانی در اکوسیستم و ایجاد ارزش اقتصادی و اجتماعی برتر در فضای انگیزشی رقابتی کارآفرینانه و حمایت از تولید ملی دست یافتنی است. بی شک ثروت کل جامعه حاصل مجموع ثروت اقتصادی و ثروت اجتماعی است.


طبقه بندی موضوعی
اوقات شرعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمز» ثبت شده است

۲۹شهریور

در صنایع متغیری مثل محصولات الکترونیکی (انواع ام‌پی‌تری، ماشین‌حساب، تلویزیون، دستگاه پخش دی‌وی‌دی، ساعت، دوربین عکاسی و دیگر وسایل الکترونیک) استراتژی‌ها هنوز کارآمد است.

مدیران در این کسب‌وکارها می‌توانند به نحو موثری دست به رقابت بزنند؛ اما نه با پیروی از همان شیوه‌های قدیمی. در جهانی که یک نفع رقابتی در کمتر از یک سال بر باد می‌رود، شرکت‌ها نمی‌توانند ماه‌های متوالی را با یک استراتژی بلند‌‌مدت واحد سپری کنند. برای اینکه پیشگام باشید احتیاج دارید به‌طور پیوسته نوآوری‌های استراتژیک جدیدی را آغاز کنید، لازم است که «منافع رقابتی موقتی» بسیاری را بسازید و مورد بهره‌برداری قرار دهید. هر چند این منافع در مقام نوعی دارایی یا سهام، اصالتا موقتی و گذرا هستند؛ اما در درازمدت می‌توانند شرکت‌ها را به پیش ببرند. شرکت‌هایی که این رویه را تعیین کردند و سنجیدند، این فرض را کنار گذاشتند که پایداری و ثبات در کسب‌وکار یک هنجار است.
دنیای کسب‌وکار برای مدتی طولانی دلمشغول این ایده بود که یک منفعت رقابتی حفظ‌کردنی را به راه‌بیندازد. چنین ایده‌ای در کانون اغلب کتاب‌های استراتژی وجود دارد؛ این ایده بنیان استراتژی سرمایه‌گذاری وارن بافت (Warren Buffett)، بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار آمریکایی را شکل می‌دهد. 
این‌طور استدلال نمی‌کنم که با یک ایده‌ بد طرف هستیم، بلکه مشخصا شگفت‌آور است به شیوه‌ای رقابت کنیم که دیگران نتوانند دستمان را بخوانند یا از روش ما تقلید کنند. و حتی امروز شرکت‌هایی وجود دارند که یک موقعیت نیرومند ایجاد کرده و برای دوره‌های زمانی طولانی از آن دفاع می‌کنند. شرکت‌هایی مثل جنرال الکتریک، یونیلور، IKEA، Tsingtao و Swiss Re از آن دسته هستند. اما امروزه برای یک شرکت بسیار کم پیش می‌آید که یک منفعت واقعا دائمی را حفظ کند. هم رقیب‌ها و مشتری‌ها بسیار پیش‌بینی‌ناپذیر شده‌اند و هم صنایع بسیار بی‌شکل شده‌اند. نیروهای دخیل در این دگرگونی برایمان آشنا هستند: انقلاب دیجیتالی، شکل گیری یک جهان «مسطح»، کمتر شدن موانع برای ورود به بازار رقابت و جهانی‌سازی.
شرکت‌هایی مثل Milliken & Company که یک شرکت نساجی و فرآورده‌های شیمیایی آمریکایی است. Cognizant که یک شرکت جهانی خدمات آی‌تی است فکر نمی‌کنند که این رویکرد می‌تواند هدف باشد. آنها در عوض، در راستای ایجاد تغییرات پیوسته و اجتناب از صُلبیت‌های خطرناک تلاش می‌کنند. آنها استراتژی را به طور متفاوتی می‌بینند؛ یعنی سیال‌تر، مشتری‌ـ‌ محورتر و کمتر در انقیاد صنعت. شیوه‌هایی که آنها این استراتژی را فرمول‌بندی می‌کنند نیز به همان اندازه متفاوت است؛ عینکی که آنها از پشت‌ آن به شرایط نگاه می‌کنند و با آن زمینه‌ رقابتی را تعریف می‌کنند، شیوه‌های‌شان برای ارزش‌گذاری مجدد فرصت‌های شغلی جدید، رویکردشان به نوآوری، همگی متفاوت هستند.
باید بگویم من اولین نفری هستم که در مورد این موضوع که «تغییرات رقابتی سریع چگونه استراتژی را تغییر می‌دهد؟» می‌نویسم. در واقع، من ایده‌های افراد دیگر را به جلو می‌برم؛ هر چند که اندیشیدن در این حوزه- و واقعیت در عرصه‌ عملی- به نقطه عطف خود رسیده است. همچنین  زمینه استراتژی نیاز به تصدیق آن چیزی دارد که انبوهی از مشارکت‌کنندگان پیشاپیش می‌دانند: نفع رقابتی که  قابل حفظ کردن باشد، امروزه یک استثنا محسوب می‌شود، نه یک قاعده. در عوض، نفع گذرا یا موقتی، هنجار جدید است.
۰۴شهریور

 

برای یک مدیرعامل رسیدن به اهداف فروش و نگهداشتن هزینه‌ها مطابق بودجه‌بندی کافی است تا سهامدارانش را خرسند سازد، ولی از دید کارکنان چیزی بیش از این، مورد نیاز است.


از دید مدیران کارآزموده مدیرعامل خوب بودن بسیار دشوار است؛ زیرا یک شغلی بسیار سخت و پیچیده محسوب می‌شود که دارای ویژگی‌ها و ابعاد مختلفی است. از طرفی اگر احترام و ارتباط مناسبی بین کارکنان و مدیرشان وجود نداشته  باشد، قطعا کسب و کار صدمه خواهد دید. حال باید دید چه عواملی باعث محبوب شدن مدیرعامل در میان کارکنان می‌شود ؟ در اینجا به 5 نکته اشاره می‌شود:


1- رهبری موثر
اگرچه شخصیت مهم است ولی در میان مدیران عامل بزرگ دنیا مشاهده می‌شود که رهبران موثر، موفقیت بزرگ‌تری در توسعه کسب و کارشان داشته اند.
پایداری کسب منفعت در یک کسب و کار در گرو رهبری موثر مدیر ارشد آن است و مردم آن را ستایش می‌کنند و اکثرا خواهان همکاری با یک مدیرعاملی هستند که رهبری یک شرکت موفق را به عهده دارد.
پژوهش به عمل آمده تحت عنوان «50 مدیرعامل برتر» که از کارکنان خواسته شده بود به روش رهبری مدیرعاملشان در شرکت نمره دهند، بیانگر وجود رابطه بین «رهبری موثر از دید کارکنان» و موفقیت کسب و کار بود. به عنوان مثال مارک زوکربرگ، مدیرعامل فیس بوک با 99 درصد آرا در صدر این جدول است.


2- روحیه کارآفرینی
حتی یک مدیرعامل که سالیان طولانی مدیریت  امور را در یک کار سخت و فشرده به عهده دارد اگر دارای روحیه کارآفرینی باشد،می تواند تبدیل به یک مدیرعامل بزرگ و موفق شود. این مدیران روحیه خلق و ساختن محصولات جدید را با خود به ارمغان می‌آورند. مدیرعامل شدن بدون اعتقاد به ماموریت کار آفرینی بی معنی است و این همان چیزی است که باعث ارتقای فرد از سطوح پایینی سازمان به بالاترین سطح می‌شود. به عنوان مثال Anne Malcahy  مدیرعامل شرکت زیراکس ،از فروشندگی در این شرکت شروع کرده بود.


3- سرمایه‌گذاری روی فرهنگ سازمان
فرهنگ هر سازمانی متفاوت و منحصر به فرد است ولی آنچه رتبه یک مدیرعامل را بالا می‌برد، اعتقاد و پشتیبانی فرهنگ سازمان مربوطه است. بر اساس نتایج تحقیقات، کارکنان به سمت شرکتی جذب می‌شوند که مدیرعامل آن درک درستی از اهمیت فرهنگ سازمانی دارد و روی آن سرمایه‌گذاری می‌کند.
کارکنان در جست‌وجوی محل کاری هستند که دانش و مهارت آنها را افزایش دهد و رشد کنند نه جایی که مدام آنها را کنترل کنند.


4- دارای اعتماد به نفس بالا و در عین حال متواضع
برخی از بهترین مدیران عامل دنیا آنهایی هستند که اعتماد به نفس زیادی دارند و در عین حال در دسترس و متواضع هستند. این دسته از مدیران شنونده هایی خوب، باهوش، سرسخت و مطمئن هستند.  آنها دارای روحیه خدمت رسانی هستند و با سوءاستفاده از قدرت خودشان سلطه‌جویی نمی‌کنند.
کارکنان مدیرعاملی را بیشتر دوست دارند که از لحاظ اخلاق کاری درست رفتار کند، با خرد باشد، روحیه شوخ‌طبعی داشته باشد و یک برنامه استراتژیک بلند مدت داشته باشد تا کارکنان بدانند چه مسیری را طی می‌کنند.


5- حضور فعال در درون و بیرون از سازمان
یکی از عواملی که باعث انتخاب شرکت توسط نیروهای جویای کار می‌شود، شهرت و اعتبار شرکت است و یکی از دلایل ماندن کارکنان در یک شرکت شناخته شدن مدیرعامل آن است.
کارکنان دوست دارند در محافل و رسانه‌ها اخباری از شرکت و مدیرعامل خود بشنوند و ببینند. این امر باعث به وجود آمدن یک حس شعف و غرور در میان کارکنان می‌شود.
مدیرعامل باید به حضور داشتن در شرکت خود نیز اهمیت دهد. این امر به منزله آن نیست که مدیرعامل باید وقت زیادی صرف کند و تک تک کارکنان را بشناسد، بلکه تنها سر زدن مدیرعامل به بخش‌ها و روبه‌رو شدن با کارکنان می‌تواند ضمن صرف وقت اندک، باعث افزایش روحیه ایشان شود. همچنین وجود اجتماعات در هر فصل یا ترتیب شام و ناهار به مناسبت‌های مختلف، موثر است.

 

مترجم: کوشا ستوده    *  منبع: Glassdoor