فعالیت اقتصادی تازه شما راکد و بیتغییر پیش میرود. شما و شریکتان با هدفهای مشترکتان برای آینده همگام و همراه هستید.
هر چند تصور پایاندادن به این شراکت، آن هم وقتی تازه شروع به همکاری کردهاید، دشوار است. با این همه، داشتن یک استراتژی خروج میتواند به نقشه کسبوکارتان اضافه شود. افزودن یک استراتژی خروج باید منافع شما را تضمین کند.
مساله اینجا است که فعالیت اقتصادی جدید برای شرکا یک رابطه تجاری است و نه رابطهای فردی. پس این استراتژی باید آنها را مورد حمایت قرار دهد و تقویت سازد. تعریف استراتژی خروج باید پیش از موعدی باشد که هرگونه ترک شراکتی به جریان میافتد. این استراتژی به همه مجال میدهد که در خصوص ضوابطی به توافق برسند که حین اجرا و تحققبخشیدن آنها منصفانه خواهند بود. سادهتر این است که وقتی خروج یکی از طرفین پیشاپیش به جریان نیفتاده است، تصمیمات منصفانهای در قبال کسبوکار مشترک شرکا اتخاذ شود.
رابرت وود در این خصوص چنین مینویسد: «آیا در نقشهای که کشیدهاید خود را تا ابد خوششانس در نظر آوردهاید؟ در غیر این صورت و با نگاهی واقعبینانه، بهتر است یک نقشه استراتژی خروج هم داشته باشید. بدون چنین نقشهای، یک کسبوکار کوچک یا خانوادگی، موقع فوت یکی از مالکها، یا موقع ورشکستگی، یا سلب صلاحیت کاری، یا طلاق، یا فروش یا بازنشستگی، با انبوهی از مشکلات مالی و مالیاتی مواجه میشود.
تان 2009، کارل السنر، مدیر عامل شرکت ویکتورینوکس، ایدههایی در ذهن داشت که فراتر از دستاوردهای شرکتش بود. در آن زمان، دنیا گرفتار بحران اقتصادی شده بود و او نمیدانست آیا فلسفهای که این شرکت خانوادگی سوئیسی در سختیهای گذشته استفاده میکرد، در شرایط سخت امروز هم پاسخگو خواهد بود یا نه.
معلوم نیست، آیا اقتصاد ایران از الگوی سرمایهداری پیروی میکند یا اقتصادِ متمرکز دولتی؟ اقتصادِ بازار حاکم است یا محوریت تولید و صادرات اصل است؟ در چنین شرایطی تولیدکننده، تاجر، صنعتگر، کارخانهدار و بازاری هیچیک قدرت برنامهریزی کلان نخواهند داشت.
یک کسبوکار هیچگاه بهطور اتفاقی تبدیل به رهبر بازار نمیشود. برنامهریزی بسیار دقیقی باید وجود داشته باشد تا یک سازمان رقبایش را کنار بزند.