پروفسور مایکل پورتر: چگونه کسب و کارهای بزرگ میتوانند مشروعیت دوباره در جامعه به دست آورند؟
امروزه نظام بازار و مشروعیت ماهوی کسب و کار به واسطه نرخ بالای بیکاری، افزایش فقر و ناخرسندی عمومی از بیتوجهی سازمانها به چالش کشیده میشود.
بسیاری از سازمانهای بزرگ با احساس چنین التهابی در سطح جامعه، حتی بهرغم زمزمههای احیای رونق اقتصادی، توجه خود را بهطور فزایندهای بر مسوولیت اجتماعی متمرکز میکنند. مشکل اینجا است که تلاش آنان در مواجهه با چالش پیش رو و برداشتهای منفی جامعه نسبت به کسب و کارهای بزرگ، چندان موثر نیست.
کسب و کارها باید راهی را بیابند که به شکل مثبتی در اجتماع حضور یابند، ولی تا زمانی که فعالیتهای اجتماعی خود را جدا از کسب و کار اصلی ببینند، این امر محقق نمیشود. در حقیقت به جای تاکید بیشتر بر فعالیتهای متمرکز بر مسوولیت اجتماعی- اقتصادی، رهبران کسب و کار باید در سطح محلی، ارزش افزوده ایجاد نمایند. منظور من از این مطلب، رقابت کردن به نحوی است که با فعالیتهای شرکتها در جوامع، همزمان شرایط اجتماعی و سطح رقابتپذیری آن جوامع، ارتقا یابند. اکنون زمان آن است که ضمن کاستن تفاوتها از نیازهای مشترک کسب و کار و جامعه بهره برد.
فرصتهایی که ارزش افزوده مشترک میان جامعه و کسب و کار ایجاد میکنند، باید بهصورت دقیقی با فعالیت کسب و کار اصلی سازمان، یعنی جایی که مهارتها، منابع و تجربیات عملیاتی جدید در جهت پیشبرد بهرهوری به کار گرفته میشود تلفیق شوند، در عین اینکه همزمان به جامعه نیز سود میرسانند. ما راههای بسیاری را برای ایجاد ارزش افزوده میبینیم که از کاهش آلودگی تا ارتقای بهرهوری (و دستمزد) کارگران کم درآمد قابل طبقهبندی است. این تغییر و تحول در عملیات کسب و کار اصلی سازمانها است که فراتر از انگیزه کمکهای خیریه، مشروعیت کسب و کار را حفظ میکند. هیچ جایی فرصتها و ضرورت ایجاد ارزش افزوده به اندازه مناطق محروم، یعنی جایی که فقر در آن متمرکز است، روشن و واضح نیست.
نابرابری اقتصادی منجر به ایجاد چالشهای بنیادینی در نظام سرمایهداری میشود و این نابرابری حل نمیشود، مگر زمانی که جوامع محروم را قادر سازیم تا در نظام بازار رشد کنند و تنها راه آن، از طریق شرکتها و مشارکت «کسب و کار» است. مردم نیاز به مشاغل در دسترسی دارند که راه رسیدن به درآمدهای خوب را در نزدیکی محل زندگی شان فراهم کند. این مهم، فقط به کمک «کسب و کار» ممکن میشود.